Perdic | put option | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 62 (5667 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	put option U	خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	option U	اختیار
	option U	انتخاب
	option U	خصیصه اختیاری
	option U	ازادی
	option U	افهار میل
	option U	ترجیح
	option U	گزینه
	option U	اختیار خریدیا فروش
	option U	اختیار معامله
	option U	حق باشگاه در تمدید قرارداد
	option U	خیار
	option U	خیارات
	option U	حق انتخاب
	option U	شق انتخاب شده
	option U	کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
	option U	عملی که انتخاب میشود
	buyer's option to duble U	خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
	buyer's option to duble U	مقداربیشتری از مبیع مطالبه کند
	call option U	خرید به شرط خیار
	call option U	خیارمشتری در مورد کم کردن ثمن
	co option U	پذیرفتن بعنوان همکار
	contingency option program U	برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
	default option U	انتخاب قرار دادی
	duble option U	خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
	expire of option U	انقضاء خیار
	expire of option U	انقضاء مدت خیار
	local option U	اختیار تعیین محل معینی
	local option U	اختیار تعیین چیزی درمحل
	lock option U	اختیار کاربرد قفل
	make option U	جعل خیار
	option dealer U	واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
	option dealing U	معاملات اختیاری
	option dealing U	سفته بازی روی ترقی سهام
	option key	[یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
	option of animals U	خیار حیوان
	option of condition U	خیار شرط
	option of conditions U	خیار شرط
	option of contract invalid in part U	خیار تبعیض صفقه
	option of deception U	خیار غبن
	option of defect U	خیار عیب
	option of delayed payment of the price U	خیار تاخیر ثمن
	option of fraud U	خیار تدلیس
	option of incorrect description U	خیار تخلف وصف
	option of inspection U	خیار رویت
	option of loss U	خیار غبن
	option of meeting place U	خیار مجلس
	option of sales unfulfilled in part U	خیار تبعض صفقه
	option of trickery U	خیار تدلیس
	option of unfulfilled conditions U	خیار تخلف شرط
	play out one's option U	ادامه بازی در تیم پس ازپایان قرارداد بدون قراردادجدید
	seller's option U	اختیار فروشنده
	seller's option U	انتخاب فروشنده
	seller's option U	option
	seller's option to duble U	خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
	seller's option to duble U	از مقدار مبیع کم یا ثمن بیشتری مطالبه کند
	to make one's option U	اختیار کردن
	triple option U	بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
	you have no option but to go U	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
	soft option U	انتخابآسانترینراه
	zero option U	پیشنهادیکهدرآنیکطرفتنهادرصورتیسلاحهایهستهایراازبینخواهدبردکهطرفدیگرنیزچنینکند
	As I see . In my view ( option) . U	به نظرمن ( درنظرمن )
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

3	ترجمه می توانی نیایی
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy